خیسور خوښ کړئTwitterFacebook

ابلیس

تتبع ونگـارش :

امــیـن الـدیــن» سعـیـدی – سعید افـغــانی«

نام  آن موجودی است که ازامر وفرمان  پروردګار سر پیچی کرد ودر نهایت   از درگاه پروردګار رانــده شد.
بنابر تحقیقات که عده از زبان شناسان  بعمل  آورده ، بدین  باور اند که کلمه «  ابلیس» در اصل غیر عربی میباشد ، ولی تعداد کثیر از  علماء زبان بدین  باور  وعقیده اند  که ریشه کلمه  « ابلیس  » عربی بوده  واز  «أبلس» عربی گرفته شده است . واینکه کلمه ابلیس عربی  بوده قریب به ثواب نیز میباشد .

بنا بر روایات ابلیس ، در اصل از طائفه جن بود ولی در جمله  فرشتگان  زندګی میګرد ، اما زمانیکه از فرمان پروردګار   در امر سجده ( سجده  احترامی  نه تعبدی )  سر پیچی کرد،  کافر شـــد و از رحمت پروردگار نا امید گشت.
روی همین علت  است که  ابلیس، آدم را  عامل ذبونی وعامل  طرد شدنش از بارگاه الهی می‌داند، بنآ با تمام  توان می ګشد تا از اولاده  آدم انتقام بیګیر د.

ابلیس برای  این کار خویش از پروردګار تا قیام  روز قیامت مهلت خواست . ابلیس به عزت خدا قسم یاد کرد که همه انسانها  مگر بندگان مخلصش را گمراه کند. و خدا نیز وعده داد که جهنم را ازاو و کسانی که از او تابعیت کنند پر کند.

حکم قرآن کریم  در مورد مخلوقات عاقل وباشعور

مطابق حکم قرآن عظیم الشان  خداوند سه گونه موجود عاقل و با شعور را خلق  نموده است :

قسم اول :  این مخلوقات  در آسمان   زندګی میکنند که   فرشتگان نام دارند ، واز نور  خلق ګردیده آند . این از مخلوقات  شهوت جنسى  خواب وخور واز سایر هوس ها وشهوت را دار نمی باشد .  ازایشان هیچ وقت ګناه  سر نمی زند ، در همه احوال ، تسليم محضپروردگارالهی  مى باشند و يك لحظه  هم  از ذات باریتعالی  سر پیچی ونافرمانى  نمى كنند، خلقت آنها  بیشتر از  جن و انس  صورت ګرفته است .

قسم دوم :  این مخلوقات ؛ انسان است كه پروردګار ما  او را با دو دست قدرت خود پديد آورد و ملائكه بر او سجده كردند و استاد آنان شد، هم دارايی  عقل اند  و هم  دارايی شهوت اند  ، و از خاك و آب به وجود آمده است .

قسم  سوم :  این مخلوقات  طایفه از جن است كه  پروردګار ما  ایشان را  از آتش بی دود  وباد  خلق  نموده  اند. این مخلوقات مانند انسان دارايی  عقل وشهوت اند وطبق  روایا ت  قرآنی  ، خلقت جن قبل از خلقت آدم  بود .

 خداوند درباره خلقت جن  فرمود ها است  :  (  والجان خلقناه من قبل من نار السموم (ما طايفه جن را قبل از انسان از آتش گرم و سوزان – و شعله ور بدون دود – آفريديم  .»  . همان طور یکه  قرآن میفرماید :  که پروردګار ما  اولی  آدم علیه السلام  راخلق کرد  و  حوا   را بعد از او از جنس خودش خلق نمود ، پدر جن ها هم  «  مارج »   نام داشت  او از  آتش   وبعد از آن همسرش  (  مارجه  )  را نیز  از او  خلق نمود .

 مارج و مارجه  (   با هم عروسی  وازدواج      )  و  (  جان )   از ایشان  متولد شد و  اولاده جان  ( جان  ) به دو  طایفه تقسیم  شدند  :  يك طايفه ، همان جن ها كه در ميان آنان ، هم مؤمن پيدا مى شود و هم كافر؛ طايفه دوم ؛ شياطين شدند كه پدر کلان شان  ( ابلیس  )   مى باشد. ابليس يكى از فرزندان جان است .

ابلیس در قرآن

نام ابلیس یازده بار در قرآن  تذکر  رفته است ، و مهمترین دلیل سجده نکردنش تکبر و خودبینی او معرفی شده است

جنس ابليس:

 با توجه به شناختي كه از فرشتگان داريم، اين سؤال به ذهن ما انسانها خطور میکند که : اگر شيطان از جنس آنها بوده است، پس چگونه توانسته عصيان وسرکشی  كند؟ چرا كه فرشتگان گناه مرتكب نمیـ‌شوند، بلكه هميشه اوامر الهي را بدون چون و چرا اطاعت ميـ‌كنند.

جواب به این سؤال اینست كه : فرشتگان موجوداتي مجرداند كه «لا يعصون اللّه ما أمرهم؛ نافرماني خدا را نمي‌كنند». (سوره‌ي مريم، آيه: ۶) امّا جنس ابليس طوریکه  قبلآ بدان اشاره کردیم ،از  طایفه  جن است، «كان من الجِنّ ففسق عن أمر ربّه». (سوره‌‌يوسف،آيه‌ي۵۰ ) دليل ديگر آنكه آفرينش فرشتگان طوریکه که ګفتیم از نور بوده است و آفرينش ابليس از آتش.

طوریکه ګفته آمدیم ، ابليس‌، نام‌ خاص‌ (عَلَم‌) براي‌ موجودي نام ګذاری شده است ‌ كه‌ از فرمان‌ پروردګار نافرمانی کرد وبه آثر  این نافرمانی  از درگاه‌  پروردګار رانده‌ شد.
كلمة اِبْليس‌،
۱۱ بار در قرآن‌ كريم تذکر رفته است ، ۹ بار آن‌ مربوط به‌ آفرينش‌ آدم‌ است‌ ( سوره بقره‌  آیه : ۳۴؛ سوره اعراف‌ آیه :۱۱؛   سوره حجر  آیه ۳۱و ۳۲؛ سوره  اسراء  آیه :۶۱؛  سوره كهف‌  آیه : ۵۰؛ سوره  طه‌ آیه : ۱۱۶؛ سوره ص‌ آیات :۷۴،۷۵)  . ، و دو مورد ديگر (سوره شعراء آیه ۹۵؛  سوره سبا  آیه ۲۰)  آیات  این دو سوره با آفرینش  آدم  رابطه  نمیګیرد .

در قرآن‌ گاه‌ ګاه  كلمه شيطان‌ را مى‌توان‌ مترادف‌ با ابليس‌ ملاحظه نمود از جمله ( در سوره بقره : آیه ۳۶  وسره اعراف  آیه  ۲۰  وسوره  طه ایه :  ۱۲۰  )  مثال آورد .

داستان بغاوت  ابلیس

در قرآن

همانطوریکه که ګفته آمدیم آغا ز  داستان   از آیات ۳۰  تا ۳۴  سوره بقره با تفصیلی زیبای بیان شده است:

 بیاد آر وقتی که پروردگار فرشتگان را فرمود: من در زمین خلیفه خواهم گماشت، گفتند: آیا کسانی خواهی گماشت که فساد کنند و خونها بریزند و ما خود تسبیح و تقدیس می کنیم. خداوند (یعنی الله) فرمود: من چیزی از اسرار خلقت بشر می دانم که شما نمی دانید. ۳۱) و یاد داد به آدم همه اسماء را و آنگاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اسماء اینان را بیان کن اگر شما در دعوی خود صادقید. ۳۲) گفتند منزهی تو، ما نمی دانیم جز آنچه تو خود به ما تعلیم فرمودی، توئی دانا و حکیم. ۳۳) فرمود ای آدم آنها را آگاه ساز به حقایق این اسماء، چون آگاه ساخت، خدا فرمود: اکنون دانستید که من بر غیب آسمانها و زمین دانا و بر آنچه آشکار و پنهان دارید آگاهم. ۳۴) و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید همه سجده کردند مگر شیطان (در متن اصلی عربی، ابلیس خوانده شده است و شیطان ترجمه غلط فارسی است!) که اِبا کرد و تکبر ورزید و از فرقه کافران گردید. متن عربیِ 2:34 “و اذقلنا للملآئکة اسجد و الادم فسجدوآ الآ ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین.”

ادامه داستان ابلیس در آیات  : ( ۳۵ ، ۳۶ ، ۳۷ ، و ۳۸  سوره بقره ):

در آیه ۳۵  سوره بقره  شخصیت  وهویت اصلی شیطان  واضح میشود  طوریکه قراان عظیم الشان میفرماید :                                   (  و گفتیم: ای آدم تو با جفت خود ( حوا )  در بهشت جای گزین و در آنجا از هر نعمت که بخواهید برخوردار شوید ولی نزدیک به این درخت نشوید (یعنی درخت حیات و معرفت نیک و بد در وسط باغ جنت  بود ) که از ستمگران خواهید بود. 36) پس به لغزش افکند آنها را شیطان (“… فازلهما الشیطان…”)، از آن درخت خوردند و بیرون آورد عصیان آنان را از آن مقام و گفتیم: فرود آیید که برخی از شما برخی را دشمن اید و شما را در زمین  جای ګاه است  تا روز مرگ. 37) پس آموخت آدم از خدای خود کلماتی که موجب پذیرفتن توبه او گردید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است. 38) گفتیم همه از بهشت فرود آیید تا آنگاه که از جانب من راهنمائی برای شما آید و هر کس پیروی او کند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهد گشت.

كبر و استكبار در نهاد ابليس:

علماء لغت کبر را  غرور، خود خواهی ،  خود برتربيني و خود بزرگ بـيني معنا كرد اند ؛ همچنان علماء بدین عقیده اند  که  كبر يك حالت دروني است كه ريشه‌ي بسياري از صفات بد  وخراب مي‌باشد؛ ولی  استكبار  بمعنی طلب‌ بزرگي كردن است،  این بدین معنی است که خود  دارايی  بزرګی  نمی باشد  ولی خود را بزرګ می شمارد .

كبر در نهاد ودر درون  ابليس مخفي بود ، وزمانیکه  مأمور به سجده میشود ، در همین وقت است  که ، استكبارش نيز آشكار میشود . داشتن روحیه کبر واستکبار  ابلیس را به سوی می کشاند که در نهایت امر از امر  پروردګار خویش سر پیچی کند. ابلیس با داشتن این دو خصوصیت   دو عمل از او سر میزند.

اول  : از سجده کردن به آدم آبا می ورزد .   دوم : زمانیکه از او پرسیده میشود  که چرا هدایت وفرمان  پروردګار را در سجده  ( تعظیمی ) به آدم  علیه السلام  قبول نکردی؟ در جواب  مسأله برتری  وجودی خویش را پیش می کشد ومیګوید :  ( من از آدم  بهترم  من از آتش آفريده شدم و او از خاك) .(سوره‌ي اعراف، آیه : 10).

كفر پنهانی  ابليس:

 کفر پنهانی ابلیس در مراسم  سجده ملائكه برآدم و تمرد ابليس، اشکار ګردید ، خباثت ابلیس چنان پنهانی ودر نهاد ابلیس جا داشت که حتی ملائكه از آن اطلاعی نداشتند . ولی در نهایت امر کفر ابلیس با همان مخفی  نګهداشتن  باز هم در آزمایش قرار میګرد  ومراسم سجده  بر آدم  افشا ء میګردد .(وإذ قلنا للملائكة اسجدوا لآدم فسجدوا إلاّ إبليس أبي واستكبر وكان من الكافرين» (سوره‌ي بقره،آيه‌ي۳۴ )  (  وكان من الكافرين )  اشاره‌اي رسا و آشكار به كفر نهاني ابليس دارد، چرا كه مي ‌فرمايد: و او از كافران بود.

بغاوت ،نافرمانی  و طغيان ابليس:

 عصيان به معناي عدم اطاعت  و نافرماني كردن است؛ امّا طغيان، اسراف در نافرماني نمودن و از حدّّي گذشتن مي‌باشد.

ابليس ابتدا سجده نكرد و گناهي مرتكب شد؛ امّا زماني كه مورد بازخواست قرار گرفت، قياس باطل خويش را مطرح كرد، در حالي كه او نيز مي‌توانست توبه كند، چنانكه آدم چنين نمود.

خباثت ابليس تنها در دعوت و تلقين و وسوسه خلاصه ميـ‌گردد.

انسان بنابر داشتن  سه نيروي دروني: خشم، شهوت و غضب از لحاظ دروني آماده پذيرش وسوسه و دعوت است. ابليس با افزودن دعوت و وسوسه به سه نيروي فوق، انسان را از تعادل روحي و رواني خارج نموده و او را در معرض خطاهاي بزرگ و كوچك قرار مي‌دهد.

پروردګارا مارا از شر شیطان وشر ابو شیطان ، از شر  ابلیس ، وابلیس ها  نجات داده ، ومارا به راه راست وصراط المستقیم هــــدایــــت فرماید .

امین یا راب العالمین