خیسور خوښ کړئTwitterFacebook

چرا در افغانستان همه ميخواهند ريس جمهور شوند اما!!!!

نوشته: احمد سعيدي

ما مردم افغانستان عجيب خصلت داريم در هر چيز افراط مي كنيم اگر نام حزب خود را اسلامي مي گزاريم ميخواهم طور معرفي شويم كه ما از سيد قطب ومحمد قطب صد گام پيشرو قرار داريم اگر حزب كمونست يا چپي تاسيس كنم از (ماركس) انگلس و لينن سبقت مي جوئم اگر ملي گرا مي شويم در نان خوردن خود هم كلمه ملي را استعمال مي كنم درين روز ها بازار كانديدان رياست جمهوري گرم است هركس از مردم ما كه با او ملت راي ميدهد يا نمي دهند خود را كانديد مي نامد بعضي از كانديد هاي موجود شايد فاميل شان نيز به انها راه ندهد وحتئ توان رهبري سركاتبي يك دفتر را ندارند كانديد اند و ميخواهند ريس جمهور شوند چون ملك بدون پرسان است اين اقايون بي نام نشان كه قانون اساسي اين حق را به انها داده چرا سردر گريبان خود نمي كنند در ديگر دنيا اداره وجود دارد با اين صلاحيت كه همچو اشخاص را اجازه كانديد شدن نمي دهد افغانستان و كميسون انتخابات نيز بايد شرايط كانديد شدن را طور اماده سازد كه هر بي كفايت وگم نام بخاطر گرفتن پول و جاسوسي مامله گري جرعت كانديد شدن را نكنند من به دوستان كه علاقه مند كانديد شدن اند نكات ذيل را مشوره مي دهم اگر اين توان را دارند خوب در غير ان نه خود راخجالت بدهد و نه يك ملت را توهين كند.
صفات یک رهبر خوب عبارت است: (استقلالیت) (ابتکار در عمل) (جرئت در سیاست) مدیریت در رهبری از خصوصیت های نهایت مهم و حیاتی یک رهبر که به آینده بتواند افغانستان را درست رهبری نماید بحساب مینماید، اما بحرانی که در شرایط موجود افغانستان را تحدید میکند ریشه های ملی، بین المللی و منطقی دارد ضعف در سطح رهبری کشور و خودکامه گی نیروهای خارجی عامل عمده بوده میتواند اکثر کشورهای دنیا خصوصیات و ویژه گی های رییس جمهور خود را در قانون اساسی همان کشور پیش بینی کرده اند بگونه مثال تحصیلات عالی، ایمانداری، تجربه کاری، تعهد و صداقت، حوصله و برده باری و حفظ بیطرفی مطلق در همه قضایا در چوکات قانون وغیره. گرچه رهبران جمهوری افغانستان همه آنها در شعار دارائی همین اوصاف بوده اند اما در عمل هرگز آنچه که مهم است اینست که رییس یا رهبر یک کشور باید دارائی ویژه گی ها و خصوصیات اثر گذار بر همه جامعه باشد رییس جمهور برای خدمت گذاری و رفع مشکلات انتخاب میشود خصوصیات منفرد به فرد خودش نمیتواند نیازمندی های اجتماع را رفع کند رهبر آینده افغانستان باید توانائی حل معضلات و بحران های جاری در کشور که حالا مانند کوه انباشته گردیده داشته باشد و حل همچو بحران ها بدون یک تهعد ملی، استقلالیت، جرئت در سیاست، ابتکار در عمل و مدیریت در رهبری به هیچ صورت امکان پذیر نیست.
1.استقلالیت: وقتی استقلال میگوئیم هدف ما این نیست که رهبر یک جامعه در تصمیم گیری مستقل و با صلاحیت و متکی به خود باشد در تصمیم گیری امور داخلی کشور قوتهای خارجی را در چوکات قانون تنظیم و اداره نماید. آنچه که آشکار است اینست که نیروهای حافظ صلح و امنیت در افغانستان بجای اطاعت و پیروی از قوانین افغانستان قوانین کشورهای خود را تطبیق مینمایند در حالیکه یک کشور بستر و ظرف برای تطبیق قوانین خودش میباشد افغانستان موجود هرگز پذیرش و جذب قوانین 43 کشور کمک کننده به افغانستان را ندارد این نیروها بجای حل بحران،بحران آفرین شده اند. حل این مشکل عمل و جرئت سیاسی نیاز دارد با این مدارا و مدال گذاشتن بر شانه افسران خارجی که کفایت کاری شان نیز زیر سوال است بحران کاهش پیدا نمیکند بلکه بیشتر گسترده میگردد.
2. استقلال سیاسی: رهبری افغانستان در شرایط موجود تقریبأ فاقد استقلال در عرصه بعضی از امورات است بگونه مثال در عرصه سیاست و اداره و نحوه تأمین ارتباط با همسایه ها مزاكره با مخالفين قبل از اینکه مصالح و منافع کشور خودمان اولویت داشته باشد منافع استراتژیک کشورهای حامی در امور افغانستان مطمح نظر است همان است که دولت افغانستان از لحاظ تعامل با کشورهای همسایه دور و نزدیک به حالت سردرگمی به سر میبرد به تصامیم آن از اعتبار کمتری برخوردار است مراعات بیش از حد کشورهای غربی با کشور میزبان القاعده یعنی پاکستان خشونت شدید آن در برابر همسایه غربی افغانستان از لحاظ زمانی کاملأ بحران منطقوی را عمیق تر ساخته است دولت و رهبری افغانستان باید این جرئت را داشته باشد که به کشورهای غربی بگوید که شما در مورد نابودی آشیانه های القاعده عمدأ اقدام نمیکنید. و موضوع مشاجره با ایران را برخلاف ضرورت زمان قصدأ دامن میزنید که برای افغانستان نهایت زیان بار است.
3.در بخش اقتصاد: هدف از استقلال اقتصادی این نیست که دولت افغانستان ازین رهگذر وابسته نباشد. وابستگی اقتصادی کشورهای فقیر و بی بضاعت مانند افغانستان یک امر طبیعی است اما وابستگی دولت افغانستان از نوع بیماری مزمن است که بجای بهبود آنرا بطرف هلاکت سوق میدهد. وابستگی اقتصادی افغانستان تنها در جلب کمک ها و قرضه های کوتاه مدت و طویل مدت نیست بلکه از لحاظ زیر بنا های اقتصادی پلان گذاری و نحوه مصرف و اداره اقتصادی هم وابسته است بطور مثال دونر ها و یا کشورهای کمک کننده برای مصرف بودجه افغانستان در عرصه های مختلف خود پلان گذاری میکنند که موارد آن اندک نیست به همین ترتیب مجرای مصارف را کمک کننده ها از طریق( ن-جی-او) ها تعین میکنند. این سیاست غیر منطقی دونر ها مردم را در مقابل دولت شان بی باور میسازد.
4.در بخش اداره: کشورهای حافظ صلح و امنیت بجای پذیرش قوانین افغانستان میخواهند سیستم و قوانین خود را بالای دولت افغانستان تحمیل کنند درین مورد مثالهای زیادی وجود دارد :
الف: گماشتن مهره های مورد تأیید کشورهای خارجی در پست های رهبری و کلیدی کشور چون وزیر، والی وغیره.
ب: وجود دو اداره در یک نظام مثلأ حکومت افغانستان از خود محابسی دارد و امریکائی ها نیز در میدان هوائی بگرام محبس جداگانه دارند فهمیده نمیشود که آنها بالای محبوسین افغانی از کدام قانون کار میگیرند امریکائی یا افغانی؟ یا هیچکدام؟ اما داكتر خليل زاد زياد ميتواند با معلومات و اعتماد كه دارد امريكا را قناعت بدهد.
ج: موجودیت کمپنی های امنیتی مستقل مربوط به خارجی ها و داخلی های زورمند که در پهلوی گوش وزیر امور داخله و ارگان های دیگر امنیت دولتی وجود دارند خود دلیلی است به انارشسم امنیتی یا رشد و تقویه نیروهای ملیشائی در برخی مناطق که صلاحیت آن بیشتر از وزارت داخله است
د: اناشسم اداری در برخورد با مخالفین دولت طوری که مشاهده میشود اول شعار مذاکره با مخالفین از هنجره خارجی ها بیرون میشود بعدأ دولت و احزاب سیاسی یکی پی دیگری روی مذاکره با مخالفین حرف میزنند البته تا حدی که نتایج آن گنگ و بدون نتیجه خاموش میشود بهتر است دولت افغانستان اين كار را انجام دهد .
5.ابتکار در عمل: میتواند از بروز و شیوه بحران جلوگیری نماید ابتکار عمل رییس جمهور در یک کشوری که با آفات و مصائب گوناگونی اجتماعی، اقتصادی . سیاسی مبتلا است با جرعت اخلاقي و سياسي ضرورت كامل دارد. جرئت ، قاطعیت، درایت در رهبری، استقلال در عمل و مدیریت درست شرط حتمی است والا بروال عادی این کشتی طوفان زده تا صد سال دیگر به همان لایه های عنعنات و خرافات و قوانین سنتی و یکنواخت بند خواهد ماند.
مشوره اینست شخصیت که اوصاف تشریح شده فوق را در وجود خود داشته باشد و در حل مشکلات ذکر شده بتواند گام عملی بردارد حق آنرا دارد که به آن در انتخابات بعدی رای اعتماد داده شود. نه به ان اشخاص و افراد كي نه لياقت دارند و نه توان خدمت گزاري

اگر در خانه كس است *** يك حرف بس است