خیسور خوښ کړئTwitterFacebook

 احزاب سیاسی و انتخابات

نویسنده : داکتر عبدالقهار نادی

دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری در کشور عزیز ما افغانستان یکی از موضوعات مهمی است که اکثر مباحثات سیاسی در رسانه های  سمعی وبصری و نشراتی در اطراف این عنوان میچرخد و هر دانشمند , کار شناس سیاسی و غیره در زمینه ابراز نظرمینماید که نشانۀ از آزادی بیان در کشور شمرده شده میتواند با در نظرداشت اهمیت این موضوع درین مقاله سعی بعمل آمده تا در باره احزاب سیاسی و سهم گیری آنها در انتخابات معلومات مختصر ارایه گردد

احزاب سیاسی برای نخستین بار در کشور های غربی از درون شکاف ها و تضادهای طبقاتی , مذهبی , منطقه ای و سیاسی نشأت نمودند در برخی از آن کشورها مثل آلمان منازعۀ مذهبی وپیدایش مذهب پروتستان در قرن شانزدهم  موجب پیدایش فرقه ها و دسته های مذهبی شد  و همین دسته ها به تدریج نسبت به یک دیگر تساهل نشان دادند و فعالیت یکدیگر را به عنوان حزب در زندگی سیاسی پذیرفتند. مثلاً در مورد آلمان قرارداد وست فالی امر میکرد که در آینده مشاجرات مذهبی بجای انکه طبق آراء قضائی در محکمه فیصله شود , بموجب قراردادهای سازش دوجانبه حل گردد. علاوه بر اختلافات فرقه ای , تضاد میان دین و دولت , شهر و دهات و تضاد های طبقاتی ناشی از انقلاب صنعتی و تضاد میان نهاد سلطنت و نهاد جمهوریت زمینۀ اجتماعی تکوین احزاب را در اروپا تشکیل دادند. (1)

در کشورهای که از لحاظ مذهبی دچارتفرق نشدند , شکاف میان کلیسا و دولت موجب پیدایش احزاب طرفدار دخالت کلیسا در امور دولتی ( مثل احزاب مسیحی) و مخالف دخالت کلیسا در دولت ( احزاب لیبرال ) گردید. احزاب سیاسی کاتولیک در عکس العمل به روند جدائی میان امور دینی و امور سیاسی در عصر جدید پیدا شدند.

تحول در ساخت اجتماعی در نتیجه انقلاب صنعتی زمینه طبقاتی تکوین احزاب سیاسی را ایجاد کرد که در نتیجه احزاب کارگری تاسیس شده و در تضاد به آنها احزاب بورژوازی نیز تشکیل شد.

 حزب سیاسی به مثابه سازمان  متشکل از افراد ویا چند حزب نقش مهم و اساسی را در انتخابات ریاست  جمهوری , پارلمانی وسایر فعالیت های سیاسی و اجتماعی  بازی مینماید. شیوۀ اشتراک احزاب سیاسی در پروسه انتخابات مقامات متذکره مطابق قوانین و مقررات موضوعه در هر کشور ترتیب و تنظیم شده و در برخی موارد شرایط و حدود مشارکت آنها نیز معین میگردد.

حزب سیاسی بر مبنای ایدیولوژی , سازمان دهی , رهبری و بر نامه مشخص ایجاد شده و مؤسسان حزب در چهار موارد متذکره اغلب هم عقیده و هم نظر میباشند. هر قدر فیصدی توافق نظریات و عقاید اعضای حزب سیاسی در مسایل اید یولوژی , سازمان دهی , رهبری و طرح برنامه حزب بالا باشد به همان اندازه  وحدت و یک پارچه گی حزب خوبتر تأمین شده به حزب نیرومند در جامعه مبدل میگردد. در غیر آن حزب وحدت خود را حفظ کرده نتوانسته دچار ورشکستگی و هم پاشیدگی می شود.

همچنان قضاوت در مورد یک حزب سیاسی بر مبنای چهار عنصر عمده ذیل که در تاسیس و تشکل حزب نقش اساسی دارند صورت میگیرد :

  1. ایدیولوژی : حزب سیاسی بر مبنای کدام اندیشه , تفکر و یا ایدیولوژی تاسیس شده و ایدیولوژی مذکور محض به یک طبقه خاص تعلق دارد و یا مورد پذیرش اکثریت اعضای جامعه در سطح ملی میباشد؟

اگر ایدیولوژی مغایر طرز تفکر , عقاید مذهبی و عنعنات مردم نبوده جامع و همگانی باشد این نوع حزب میتواند به کمترین وقت در بین جامعه موقف خود را مستحکم بسازد در غیر آن حزب نمیتواند دربین جامعه جایگاه اصلی خود را دریافت و تامین نماید. این نوع تجربۀ تلخ را جامعه ما طی سال های 1960 -1980 در ایجاد و تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان آزمایش نموده که بر مبنای تیوری علمی طبقاتی مارکسیزم و لنینزم و ایدیولوژی چپ گرایانه بدون در نظر داشت روح و روان و عقاید مردم ما به صحنه سیاست وارد شد و با یک کودتای نظامی قدرت دولتی را کسب نموده و سپس با قیام اکثریت مردم ما زوال گردید. روی این ملحوظ داشتن ایدیولوژی در واقعیت امر اساس و تهداب یک حزب سیاسی را احتوا میدارد.

رهبری حزب نقش اساسی در طرح , انسجام و پیشبرد فعالیت های حزب داشته که بدون آن حزب به بیراهه و تک روی رو برو خواهد شد. فیصله ها در یک حزب سیاسی به نحوی دسته جمعی اتخاذ شده اما مسؤلیت ها به شکل انفرادی میباشد. علاقه مندی به حزب , فهم ودانش سیاسی , قدرت تبلیغ , فصاحت کلام

جرأت , کار کردن با یک تیم و مسؤلیت پذیری از جمله صفات خوب برای رهبری حزب سیاسی محسوب شده میتواند. متأسفانه این صفات در رهبری اکثریت احزاب که در افغانستان تاسیس شده دیده نمی شود.

  1. برنامه عمل حزب عبارت از سندی است که سیاست های اقتصادی , اجتماعی , فرهنگی و سیاسی حزب را در دراز مدت احتوا نموده و همه ساله فعالیت های حزب غرض رسیدن به اهداف ستراتیژیکی بر مبنای  این سیاست ها مورد تدقیق و ارزیابی قرار میگیرد. در برخی کشور ها این سند را بنام برنامه عمل و یا پلان کاری حزب نیز یاد مینمایند. متأسفانه اکثریت احزاب که در افغانستان تاسیس و ثبت شده اند به این سند آشنائی نداشته و اگر طرح درین رابطه داشته باشند ناقص و غیر مکمل میباشند. زیرا این احزاب با سپری شدن 4-5 سال از تشکیل شان کدام فعالیت را انجام نداده اند که توجه مردم افغانستان را به خود جلب نموده باشند.
  2. سازمان دهی حزب : اداره و منجمنت همانطوریکه در علم اقتصاد بمثایه یکی از عوامل تولید پذیرفته شده در پیشبرد فعالیتهای یک حزب در سطح عمودی و افقی تشکیلات آن نقش اساسی دارد. سازماندهی قوی حزب است که آنرا به سر منزل مقصود میرساند و از بسیاری انحرافات و انحطاطات در امان نگه میدارد و اعضای حزب را در امر دیسیپلین پذیری هنگام انجام فعالیت های حزبی مثل یک عسکر نظامی تربیت و پرورش میدهد.

احزاب سیاسی در واقع شکل خاصی از سازماندهی نیروهای اجتماعی اند که به عنوان حلقه پیوند میان منافع اجتماعی و نهادهای تصمیم گیری سیاسی عمل میکنند.رابطه میان گروه های اجتماعی و احزاب سیاسی تحت تأثیر عوامل مختلف مثل تعداد احزاب موجود و نظام انتخاباتی معمول در جامعه ومیزان اید یولوژیک بودن یا انعطاف پذیری حزب فرق میکند. یک  و یا چندین حزب میتوانند محض از منافع یک طبقه یا نیروی اجتماعی دفاع کنند ویا ممکن است یک حزب از چندین گروه تشکیل شده باشد.  هم چنان ارتباط یک حزب سیاسی با گروه های اجتماعی تحت تأثیر وابستگی پایگاه اجتماعی حزب به گروه های اجتماعی خاص , نقش گروه های اجتماعی در ترکیب هیأت رهبری حزب وسیاست های حزب , حمایت مالی گروه ها از حزب وتحول در رابطه میان گروه ها و احزاب قرار گیرد.

با درنظر داشت مطالب فوق احزاب سیاسی در تدویر پروسه انتخابات و اشتراک در آن غرض کسب برخی کرسی های دولتی بمنظور بدست آوردن  قدرت سیاسی به شکل تدریجی آن از طریق مبارزات انتخابی میتوانند نقش محوری و اساسی را با ارایه برنامه های کاری مؤثر, جامع ومتوازن  بمنظور بهبود سطح زندگی مردم در یک کشور بازی نمایند. هر قدر شعور سیاسی افراد جامعه به پختگی کامل خود با گذشت زمان و فراز و نشیب ها ارتقاء می یابد به همان اندازه نقش احزاب سیاسی در اداره جامعه افزایش یافته و زمینه دموکراتیزه شدن زندگی در کشور فراهم میگردد

باتصویب قانون احزاب در جمهوری اسلامی افغانستان بیشتر از 80 حزب  در وزارت عدلیه ثبت و راجستر شده و موجودیت شان از طریق وسایل اطلاعات جمعی به اطلاع هموطنان رسانیده شده است . اکثریت این احزاب شاخه های احزاب چپی و احزاب سیاسی هشت گانه و هفت گانه مجاهدین افغان در پاکستان وایران هستند. این احزاب دارای اهداف و ایدیولوژی مختلف بوده  ومطابق قوانین افغانستان فعالیت مینمایند. ازینکه افغانستان یک جامعه اسلامی است و  سیاست از دین جدا بوده نمیتواند روی این ملحوظ زمینه برای رشد احزاب سیاسی به شکل نظام های دموکراتیک کشورهای غربی محدود ومقید است. بناءً  نقش احزاب دیگر در مقایسه با احزاب اسلامی در انتخابات کمرنگ خواهد بود. افزون بر آن  موجودیت تعداد زیاد احزاب به منافع کشور نبوده زیرا از یک جهت زمینه نفاق و تفرقه افگنی را میان اقشار و اقوام مختلف جامعه ایجاد نموده  از جهت دیگر  نقش احزاب سیاسی را به حیث یک کتله واحد در امر تصمیم گیری موضوعات سیاسی , اقتصادی و اجتماعی جامعه کاهش بخشیده  که دوام آن به نفع جامعه در آینده نزدیک نخواهد بود.

بمنظور ارتقای نقش احزاب سیاسی در پروسه انتخابات ریاست جمهوری و سایر ارگان های انتخاباتی پیشنهادات مشخص ذیل ارایه میگردد:

  1. بهتر است تمام احزاب سیاسی بداخل یک پروگرام همه جانبه در یک گردهم آئی با هم یکجا شده در دو الی چهار حزب با هم مزج والحاق گردند.
  2. بعد از تکمیل مرحله اول از یک نفر کاندید مشخص پشتیبانی و حمایت نمایند.
  3. برنامه های عملی حزبی خود را بمنظور بهبود وضع زندگی مردم افغانستان  در مشی کاندید مورد نظر مقام ریاست جمهوری شامل ساخته مصدر خدمت به جامعه گردند.
  4. از پروسه انتخابات در معرفی حزب شان در بین جامعه استفاده کرده و برای انتخابات سال های آینده خود را آماده بسازند.
  5. در صورت پیروزی کاندید مورد نظر شان کادر های صادق , پاک و شایسته را به دولت معرفی بدارند مشروط بر اینکه خود اعضای حزب به رشوه ستانی ملوث نباشند.

(1). جامعه شناسی سیاسی مؤلف داکتر حسین بشیریه