خیسور خوښ کړئTwitterFacebook

 بیسوادی وتأثیرات منفی آن در افغانستان

نویسنده : داکتر عبدالقهار نادی

  تاریخ بشریت در همه ادوار بیان مینماید که بیسوادی و جهالت در یک جامعه موجبات بد بختی , ذلت و عقب مانی را در همه سطوح زندگی مردم آن بوجود می آورد. مغز و تفکر انسان بیسواد همواره در حدود معین محیط فامیلی , قومی و منطقه وی سیر تکاملی خود را پیموده از دست آوردهای پیشرفت علوم و تکنالوزی نمی تواند به پیمانه وسیع بهره مند گردد و در ابتکارات و طرح اندیشه های جدید شرکت نماید روی این ملحوظ بیسوادی اساس همه مشکلات و دشواری های جامعه ما را تشکیل داده زیرا بیشتر از 90 فیصد مردم ما درین تاریکی و سیاه روزی در عصر موجود زیست مینمایند. در یک کشوریکه سواد ابتدائی خواندن و نوشتن وجود نداشته باشد چطور میتوان بر مشکلات آن غلبه حاصل کرد و جامعه را بسوی پیشرفت های علمی , تخنیکی و اقتصادی سوق داد. درینجا است که سؤال به ذهن انسان ایجاد می شود که چرا مردم افغانستان بیسواد باقی مانده و از پیشرفت کاروان تمدن به عقب رانده شده است ؟ پاسخ دقیق و مکمل سؤال دشوار است  اما واقعیت های تلخ تاریخی کشور, ما را مجبور میسازد که علل این بد بختی های همه گانی را روشن وواضح سازیم.

نخستین علت دوام و گسترش بیسوادی در کشور ما موجودیت و حاکمیت حکومتهای غیر مردمی در بسیاری ادوار تاریخی بوده است. تاریخ کشور ما شاهد است که شاهان و حکمرانان درین سرزمین کوچکترین توجه ای بحال مردم و رعیت خویش نکرده و اغلب بصورت عمدی گذاشته اند مردم از نعمت سواد محروم باشند زیرا با بیداری و روشن شدن اذهان مردم حاکمیت های استبدادی آنها زوال شده خاتمه می یافت.

دوم. ملا ها , رهبران مذهبی و قومی درین رابطه دین وطنی و ایمانی شان را ادا نکرده و نخواستند در تنویر اذهان عامه و با سواد ساختن مردم نقش قابل ملاحظه ای را بازی کنند زیرا منافع فردی و شخصی آنها در توأمیت با منافع حاکمیت های مطلقه شاهی پیوند و گره خورده بود.

سوم. تسلط و حاکمیت بیسوادی بر روح و روان مردم ما طی قرون متمادی نسبت مشکلات اقتصادی وسایر ملحوظات فرصت نداده است تا در مورد اهمیت سواد و دانش عمیقاً توجه نموده ودر رفع بیسوادی  فعالانه بصورت مشترک سهیم شوند.  برخی ها به این عقیده اند که داشتن سواد صرف یک استعداد است که بهر کس میسر شده نمیتواند در حالیکه سواد مثل سایر امتعه  با رفتن در مسجد , مدرسه , مکتب و سایر نهادهای آموزشی با قبول زحمت کشی و کوشش قابل کسب و دریافت است.

بمنظور اینکه توانسته باشیم اهمیت داشتن سواد و علم ودانش رااز نگاه دین مبین اسلام مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم توجه  شما به ترجمه شش آیت که در سورۀ اقراء از طرف خداوند (ج) توسط جبراییل امین  به حضرت محمد (ص) نازل میشود , معطوف و جلب میگردد.

( بسم اله الرحمن الرحیم . اقراء باسم ربک الذی خلق ط خلق الانسان من علق ط اقراء و ربک الاکرم . الذی علم باالقلم ط علم الانسان ما یعلم .)

 ترجمه :

” بخوان ! بنام پروردگارت که جهان را آفرید همان خدائی که انسان را از خون بسته ای بوجود آورد , بخوان ! که پروردگارت از همه بزرگ وار تر است. همان پروردگار که بوسیلۀ قلم تعلیم داد و به انسان تعلیم داد آنچه را که نمیدانست.”

علمای اسلام اتفاق نظر دارند که این شش آیه شریف , اولین آبات قرآن هستند که در غار حرا بوسیلۀ جبراییل به رسول خدا نازل گردید. می بینیم که در این چند آیت کوتاه دوبار اشاره به رحمت در ضمن (رحمن و رحیم) دو بار امر به خواندن بوسیله( اقراء ) دوبار اشاره به تربیت در ضمن (رب) دو بار اشاره به ایجاد ( خلق) دو بار اشاره به تعلیم در ضمن ( علم) و یک بار به قلم اشاره شده است.

تکرار این کلمات در نخستین آیات نازله , پیام ها و مژده های مهمی را به همراه دارد که موجب دگرگونی عظیم جامعه و تغییر ارزش های غلط به ارزش های نوین میگردد و سر فصل جدیدی در تاریخ بشر است . به نکات ومراتب زیر توجه فرمائید :”

  1. تکرار کلیمه (رحمت)  پیام آور این است که دین اسلام دین محبت , رأفت , عطوفت و الفت است که دل هارا به هم نزدیک و اتحاد و همبستگی بین مردم بوجود می آورد و عداوت , دشمنی , اختلاف و تفرقه را از بین می برد.
  2. تاکید بر ( خواندن ) و امر مکرر به آن در اولین آیه نشان میدهد که دین اسلام دین علم , حکمت , معرفت , پیشرفت و تکامل و مبارزه با جهل و گمراهی است. احکام خدا مبتنی بر حکمت میباشد, علم از صفات کمال الهی و تضمین کنندۀ بقای جامعه و ملت است و جامعۀ جاهل , محکوم به بدبختی و ذلت زوال است.
  3. تکرار کلیمه (تربیت) به ما اعلام می دارد که هر علمی موجب سعادت و خوشبختی نیست , بلکه علمی مفید و مورد عنایت خدا است که همراه با تربیت وتزکیۀ نفس و برای خدا و بنام خدا باشد و الا بصورت بم های مخرب ووسایل خطرناکی در می آید که انسانهای بیگناه را بطور دسته جمعی به کام مرگ می کشاند. تربیت یکی از صفات خدا است و بر مسلمانان لازم است که خود را به ادب و اخلاق و دستور قرآن آراسته کنند و به تزکیه و تصفیه نفس پرداخته و با رفتار و گفتار و پندار نیک , رهبری جامعه را در دست گیرند.
  4. تاکید و تکرار (خلق) و ایجاد درین مقام بیان کننده این حقیقت است که بشر هر اندازه از نظر علم ودانش پیشرفت کند باز نباید اصل خود را فراموش کند و اجازه دهد غرور و خود خواهی بر او مسلط شود. او همان قطره آب و یا مقدار خون بی ارزش است که تحت تربیت و عنایت و محبت پروردگارش به چنین مقامی رسیده و به تسخیر طبیعت و کشف اسرار آن نایل شده است.
  5. تکرار تعلیم مبین این حقیقت است که تعلیم نیز یکی از پیام های بسیار ارزنده قرآن است و بر مسلمانان لازم است که به خواندن و نوشتن قناعت نکنند , بلکه در کسب علم ودانش به مقام استادی و تعلیم دیگران برسند و در کلیه رشته های علوم دینی و طبیعی , صنعت و فن , متخصص و معلم باشند. کوتاهی درین امر و عقب ماندگی و نیاز مسلمانان به کار شناسان و مهندسان خارجی و بیگانه و غارت شدن ثروت های آنان به دست دیگران گناهی است بزرگ و نابخشودنی.
  6. اشاره به قلم نشان میدهد که قرآن پیام آور صلح و آشتی و اتحاد و همبستگی است. بوسیله قلم رسالت آسمانی را به جهانیان ابلاع مینماید.

هر انسان با انصاف وقتی خود را در مقابل این همه عظمت و حکمت قرآن پاک می بیند چارۀ جز تسلیم و ادبی جز تمکین ندارد. “

تحلیل و تفسیر آبات فوق الذکر برای هموطنان روشن فکر و معتقد ما دلایل محکم و استواراند که میتوان از آنها بخاطر رد ادعاهای غلط و شوم یک عده اشخاص طالب نما , القاعده و وهابی ها که مدرسه های دینی را منحیث مراکز تربیت تروریستان در آنطرف خط دیورند بخاطر رسیدن به اهداف غیر اسلامی و شیطانی ساخته و اعمال و فعالیت های شان از طرف سازمان استخباراتی پاکستان رهبری و هدایت می شود, استفاده نمود. دین اسلام اولین دین است که به داشتن سواد و اهمیت علم و دانش ارزش قایل شده و خداوند (ج) انرا بمثابه مشعل روشان به رسول خود حضرت محمد مصطفی  (ص) ودیعه داده است.

متأسفانه در کشور ما یک عده  اشخاص مفسد و دشمن دین اسلام به چهره و لباس های مختلف در جامعه ما ظاهر شده از بیسوادی , فقر و ضعف دولت مرکزی در قریه ها وقصبات استفاده کرده از یک جانب دین اسلام را بحیث یک دین خشن و بربریت در برابر جوامع بشری متمدن معرفی مینمایند واز جانبی دیگر به ترور اشخاص و کارمندان سازمان های بین المللی که غرض اعمار سرک ها , مکاتب و پروژه های نوسازی به کشور ما آمده و مشغول کار اند مبادرت ورزیده چهره های خشن خود را در لفافۀ طالب و مبلغین دین دربرخی مساجد کشور در برابر مردم متدین ما پوشانیده و خود را یگانه حامیان و مالکان دین اسلام می شمارند. کشتن 12 نفر کارگران چینائی در پروژه اعمار سرک کابل و کندز در ماه جون سال 2004 و کشتن انجینران هندی و عساکر امریکائی , انگلیسی , کانادائی وغیره طی سال های 2008-2009 مثال های برازنده اند که نمیتوان ازانها چشم پوشی کرد. این اعمال کثیف شایسته یک افغان , مسلمان واقعی و انسان با احساس نیست و بخصوص با کلتور و عنعنات اسلامی و مهمان نوازی افغانها در تضاد مطلق اند. این دشمنان واقعی اسلام تنها به کشتن وقتل خارجی ها اکتفا نکرده بلکه از قتل مولوی ها , ملا امامان مساجد , ریش سفیدان قومی ومردم بیگناه هم دریغ نکردند وبروی دختران بیگناه که بخاطر آموختن علم ودانش به مکتب میروند تیزاب پاشی میکنند ومانع رفتن آنها به مکاتب میشوند. درشب جمعه گذشته چهره یکی از این خاینین از طریق تلویزیون بمردم نشان داده شد که در حصه دو سرکه راه پغمان با موتر سرف آن که مملو از مواد انفجاریه بود توسط نیروهای پولیس دستگیر و به چنگال قانون سپرده شد موصوف اعتراف کرده که در یکی از مدرسه های پاکستان آموزش دیده و سپس در یکی از مساجد اولسوالی پغمان امامت کرده است برملا شدن این مطلب  شاید برای مردم متدین ما حیرت آور و سؤال برانگیز باشد.

 بهر صورت کسانیکه ادعا دارند در برابر نیروهای نظامی موجود خارجی در افغانستان بسیج شده و جهاد را اعلام بدارند باید تذکر داد که اعمال و کردار شما و رژیم طالب ها و فعالیتهای تروریستی سازمان القاعده در منطقه بود که حادثه یازدهم سپتمبر در سال 2001 بوقوع پیوست و اسباب و موجبات آمدن و پیاده شدن عساکر امریکائی و پیمان ناتو را در کشور ما فراهم ساخت. بیست سال ظلم و استبداد که رژیم های گذشته و طالبی تحت نام و شعارهای گوناگون بالای مردم بی دفاع ما بخصوص باشندگان شهر کابل تا پیاده شدن قوای اتلاف بین المللی روا داشتند تاریخ کشور انها را فراموش نخواهد کرد زیرا شهر کابل در اثر جنگ های تنظیمی و قدرت طلبی بیک مخروبه مبدل شده بود امنیت و آرامش بکلی در سراسر کشور ازبین رفته بود برخی  قوماندانهای محلی با گروپ های مسلح شان به چورو چپاول دارائی عامه پرداختند و به ازدواج اجباری دختران جوان مخالف شرعیت اسلامی و عنعنات افغانی مبادرت ورزیدند این اعمال ناشایسته آنها باعث شد که خاطرات تلخ تجاوز ده ساله عساکر روس را فراموش کنند.

 اکنون هم  یک عده  اشخاصی مشتاق و دیوانه چوکی و قدرت , از امنیت نسبی که در کشور مستقر شده راضی نبوده و نمی گذارند تا مردم با همه مشکلات اقتصادی که دارند در یک فضای امن و آرامش نسبی بزندگی روزمره خود ادامه دهند. ریشۀ این همه اعمال ناشایسته را میتوان در بیسوادی و جهالت و عدم درک ودانش  وتحمیل جنگ های فرمایشی در کشور ما سراغ نمود. مؤسسه فکری برشنا به این باور است که بیسوادی بحیث مرض مضمن میتواند با توصل به اقدامات ذیل بتدریج از بین رفته محو گردد:

  1. والدین اطفال مکلف اند در امر با سواد شدن اطفال شان از همه امکانات یعنی درس مساجد , رفتن به مکتب وتدریس در داخل خانه وغیره استفاده کرده وظیفه و مکلفیت های خود را درک نمایند.
  2. دولت مکلف است تعلیمات ابتدائی را تاختم  صنف نهم بالای اطفال اجباری بسازد.
  3. در جاهای که مکاتب از طرف طالبان وتروریست ها تخریب میشود مردم همان منطقه در حفظ و امنیت آنها جدی سهم بگیرند.
  4. در وزارت خانه ها وسایر دوایر دولتی و خصوصی کورس های سواد آموزی برای کلان سالان دایر گردد تااز نعمت سواد برخوردار گردند.
  5. مؤسسات ملی وبین المللی در امر با سوادی مردم کمک و مساعدت مالی وتخنیکی نمایند.
  6. کسانیکه طی چند سال گذشته مالک سرمایه و ثروت هنگفتت شده اند مثل سایر سرمایه داران ملی  بهتر است اکنون از امکانات و سرمایه دست داشته شان برای محو بیسوادی وفقر وغربت از طریق ایجاد مکاتب و انستیتوت های علمی  در کشور استفاده کرده در تامین صلح و آرامش و عمران کشور اشتراک نمایند و به مردم نشان بدهند که سرمایه ودارائی آنها نه تنها بخاطر افزایش منافع شخصی بلکه  در راه اعمار جامعه و پیشرفت اقتصادی کشور بمصرف میرسد وبدین وسیله میتوانند اعتماد مردم را بخود جلب کرده وحدت ملی را تامین نمایند.
  7. وزارت عدلیه افغانستان باید لایحۀ را غرض جلوگیری فعالیتهای یک تعداد مبلغین پاکستانی   در مساجد افغانستان طرح نموده بکمک مردم اجازه ندهند به تبلیغات سوء بخصوص در مورد ماموریت قوای اتلاف در افغانستان بپردازند و اذهان مردم پاک طینت و کم سواد مارا مغشوش سازند.

ریفرنس : کتاب ( نقش قرآن در هدایت انسان) تالیف دانشمند بزرگ فرید وجدی.