خیسور خوښ کړئTwitterFacebook

عملکرد سازمان ملل در افغانستان در سه دهه اخیر

محمد امین وکیلی

 تنش های سه دهه اخیر افغانستان، فرصت های زیادی  که می توانست منجر به رشد و انکشاف زیر بنا ها شود، را از بین برده است. تداوم فضای دروان جنگ سرد، تسلط سیاست های مداخله گرایانه همسایگان افغانستان، فرصتها را به تدریج به تهدید تبدیل نموده است.  عوامل و مولفه های که در سه دهه اخیر تاثیر گذار بوده یکی از انها سازمان ملل متحد است. این سازمان به عنوان یکی از نهاد های بین المللی در هرگونه منازعه که خطر تنش های بین المللی را فراهم می نماید، باید مداخله کند. گرچه موسسان سازمان ملل متحد با توجه به آسیب های جنگ های بزرگ، این سازمان را ایجاد نمودند.  این سازمان برای ایجاد دیپلوماسی چند جانبه میان دولت ها تشکیل گردید. اندیشمندان سازمان ملل را متحد را به عنوان  سازمان بین دولتها چنین تعریف می کند:  سازمان ملل به تجمعی از دولتها اطلاق می شود که براساس یک سند تاسیس (معاهده) تشکیل شده و اعضای آن اهداف مشترکی را در چهاچوب نهاد های کار گذاری های ویژه با فعالیت مستمر و مدام دنبال می کنند.

 قرار بود پس از جنگ دوم جهانی منازعات و تنش ها از طریق گفتگو و مذاکره حل گردد. با بررسی اجمالی ضعف ها و کاستی ها زیادی در این سازمان آشکار می گردد. شورای امنیت به مثابه رکن اصلی و اساسی این سازمان از تجانس و همسوی و تعریف مشترک از رخ داده های بین المللی برخوردار نبوده. خصوصا این شورا در دروان جنگ سرد از فقدان کار امدی رنج برده است. دو دیگر اینکه ساختار این سازمان نیاز مند تغییرات عمده بوده است. پیشینه سازمان نشان می دهد، در بسیاری مسایل جهانی این سازمان نتوانسته است، کاری از پیش برد. تصامیم و قطعنامه های سازمان ملل نیاز مند اجماع دولتهای تشکیل دهنده و اعضای اصلی شورای امنیت می باشد.  افغانستان در سال 1951 به عضویت این سازمان در امده است. سوال این است که، افغان ها در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری این سازمان چگونه می توانند اثر گذار باشند؟

 گرچه سازمان ملل متحد خصوصاً شورای امنیت در بدو تجاوز شوروی از فضای جنگ سرد متاثر بود نتواست سازو کار مناسب برای کاهش تنش در افغانستان را بیابد.  ولی ازسال 2001در مقاسیه با سال 1980 تغییرات زیادی در سیاست های جهانی بوجود آمده است. سوال این است افغان ها چگونه از فرصت های ایجاد شده برای تثبیت ثبات و تحکیم صلح می توانند استفاده کنند؟ به هر ترتیب اولین بحث در این سازمان در 5 جنوری 1980 در شورای امنیت در مورد افغانستان آغاز می گردد. هریک از نمایندگان حاضر این عمل تجاوز کارانه را محکوم می کنند بدون اینکه نامی از شوروی ببرند. در هفتم جنوری همین سال شورای امنیت بدون دو عضو المان شرقی و اتحاد شوروی قطعنامه ای شماره 13729 را نتوانست به تصویب برساند نا چارا در نهم جنوری همین سال براساس قطعنامه 462 شورای امنیت به مجمع عمومی ارجاع شد. در 14 جنوری همین سال مجمع عمومی اجلاس اضطراری را برگزار کرد. در این اجلاس نماینده  بیش از هفتاد کشور سخنرانی نمودند.[1]  همه ای سخنرانان تجاوز روسها را در افغانستان محکوم و خواستار خروج بدون قید و شرط انها شدند. در این مقطع سازمان ملل در کل، شورای امنیت  خصوصاً نمی تواند کاری را از پیش برد.

باز هم در بیست نوامبر 1980 مجمع عمومی در نشست همه جانبه خود قطعنامه شماره 37/35 را با 111 رای موافق 22 رای مخالف و 12 رای ممتنع به تصویب رساند. در این قطعنامه عقب نشینی فوری واحد های خارجی از افغانستان و دعوت از طرف های درگیر برای یافتن راه حل سیاسی که موجبات بازگشت پناهندگان را فراهم سازد در خواست شده بود.  در پی قطعنامه های اول قطعنامه شماره 34/36 در تاریخ 18نوامبرسال 1981  با 116رای موافق 23 رای مخالف 12 رای ممتنع،به تصویب می رسد. قطعنامه دیگرمجمع عمومی شماره  37/37 در سال 1982  با 114رای موافق 21 رای مخالف 13 رای ممتنع، به تصویب می رسد قطعنامه های شماره  39/38 29 نوامبر 1983  – 1984 ق 13/39 – سال 1985 ق 12/40 – سال 1986 ق 33/41 [2]همه به تصویب می رسند. تا انتشار هشت قطعنامه از سوی بلوک شرق هیچ واکنش جدید دیده نمی شود. زیرا قطعنامه های  مجمع عمومیاز ضمانت اجرای برخوردار نیست.

نهمین و اخرین قطعنامه مجمع عمومی در خصوص محکومیت شوروی در سال 1987 در حالی به تصویب رسد که مذاکرات جنوا مراحل پایانی خود را طی می کرد.  قطعنامه 42/15 برای نهمین بار اشغال افغانستان توسط شوروری را با 123 رای موافق 19 رای مخالف 11 رای ممتنع محکوم کرد. اولین دور مذاکرات در 15 جون 1982 در جنوا آغاز ودر سالهای 1985 با بهبود روابط بین امریکا و شوروی به نتیجه رسید. برنامه زمان بندی خروج روسها از افغانستان با تضمین های ها از سوی امریکا در این مقطع داده می شود در مذاکرات جنوا مورد قبول قرار می گیرد.

خواسته های امریکا از مذاکرات جنوا این بود که دولت کابل باید سرنگون شده به جای آن رژیم دلخواه غرب به قدرت برسد. پاکستان نیز در این مذاکرات یکی از طرف های در گیر است همسوی یا به عبارت دیگر خواسته های خویش را به غرب نیز دیکته نموده است.  فروریزی دولت داکتر نجیب الله از خواسته های اساسی پاکستان نیز می باشد. میکل ارماکوست معاون امور سیاسی وزارت خارجه آمریکا پس از بازگشت از سفر مسکو در سال 1987 طی یک سخنرانی مهم در باره سیاستهای امریکا به طور رسمی خاطر نشان کرد که ایالات متحده هیچگاه تشکیل یک حکومت ائتلافی پیرامون و تحت زعامت حزب کمونیست افغانستان را نخواهد پذیرفت. او از اتحاد شوروی خواست ائتلاف هفنگانه مجاهدین مستقر در پاکستان را اجازه دهد تا تصمیم بگیرند.

بی پروایی پاکستان در قضیه افغانستان ناظر بر نقطه نظر های استراتیژیک این کشور در موردآینده معطوف بود. سناریو های که پاکستان در مورد افغانستان دارد، سازمان ملل و ایالات متحده را نیز جز این سناریو قرار داده است. در این مقطع امریکا با جدیت فرایند پس از جنگ سرد را در عرصه بین المللی مورد مطالعه قرار می دهد. امریکائیان با مذاکراتی که با گورباچف رهبر شوروی دارند، به این نتیجه می رسند که خروج روسها قطعی خواهد بود. بنابراین هرسه قدرت کمابیش به این نتیجه رسیدند که تنها عامل تعیین کننده آینده رژیم کابل جنگ است. ازاین رو هر یک از کشور های شوروی، آمریکا و پاکستان به تقویت و تجهیز بیشتر طرفهای خود پرداختند. [3]

با خروج روسها از افغانستان عرصه برای قدرت های منطقه یی فراهم می گردد. با وجود اینکه دو ابر قدرت عضو دایم شورای امنیت و درگیر در مساله افغانستان پس از فروپاشی شوروی روابط خود را از سر گرفتند و در سپتامبر 1991 موافقت کردند که همکاری خود را با متحدین شان در افغانستان قطع کنند و از ارسال تجهیزات و تسلیحات به آنان امتناع ورزند و همچنین حمایت خود را از تشکیل یک حکومت موقت زیر نظر سازمان ملل اعلان کردند. انچه مهم است در این زمان نیز طرف های در گیر خواستار نقش ضمنی سازمان ملل هستند. اما در عمل این کشور های همسایه ای افغانستان هستند که خواسته های شان را در این کشور پیاده می سازند.  براساس پیش بینی آگاهان بین المللی که تردید ندارند افغانستان در این مقطع آبستن حوادث تلخی خواهد بود.  اما با این وجود شورای امنیت در قبال بحران افغانستان سکوت اختیار کرد. و به جای حل این بحران توجه خود را به بحران بالکان و بوسنی معطوف داشت.

در این مقطع افغانستان به کشور فراموش شده در عرصه بین المللی تبدیل شده است. اما وقوع حوادث 11 سپتامبر  2001 شورای امنیت را بر آن داشت تا از توانمندی اش استفاده نموده اقدامات جدی را در این قضیه مبذول داشت. تصویب قطعنامه ای ضد تروریسم و دفاع مشروع از حق حاکمیت دولت ها را  از این مجرا به مراحله اجرایی گذاشت. یک روز پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر شورای امنیت بنا به پیشنهاد امریکا در 12 سپتامبر قطعنامه ای 1368 را به اتفاق ارا تصویب نمود. پس از آن شورای مذکوربه ترتیب قطعنامه های (1373) 2001 (1377) 2001 (1452) 2002  (1455 ) 2003(1526)2004 و…. در خصوص مسایل افغانستان  از مجامع جهانی قاطع تر از قبل خواستار همکاری جهت امحای تروریسم شده است.

پس از حوادث 11سپتامبر از 28 مارچ 2002 توسط قطعنامه 1401 شورای امنیت ملل متحد هیات معاونت ملل متحد (یوناما) درافغانستان ایحاد گردیده است. براساس نیازهای  کشور افغانستان که شورای امنیت ان را تشخیص می دهد ماموریت این هیات سالایانه تمدید می گردد. وظایف هیات یوناما عبارتند از :  هماهنگی تمام فعالیت های سیستم ملل متحد در افغانستان و تلاش برای ایجاد نهاد های قوی و دوام دار، ارائه مشورت سیاسی و استراتیژیک برای روند صلح، مساعی جمیله، کمک به دولت افغانستان به هدف تطبیق توافقنامه افغانستان در لندن و پاریس جهت اجرای نمودن استراتیژی ملی که برای پنج سال آتی در نظر گرفته شده است.

شورای امنیت بنا به نیاز های اساسی افغانستان حضور ماموریت یوناما را از سال 2008 جهت اجرای اهداف فوق و  به منظور توسعه فعالیت هایش به هدف شامل ساختن تلاش ها برای رهبری مساعی بین المللی ملکی جهت ارتقای حمایت بین المللی به دولت افغانستان تقویت همکاری با قوت های امنیتی بین المللی، از طریق یک حضور دوام دار برای یک سال دیگر نیز تمدید شد. اگر به صورت موشکافانه عملکرد این سازمان مورد بررسی قرار گیرد، نتوانسته از تمامی ظرفیت هایش برای کاهش تنش و منازعه در افغانستان استفاده نماید. فقدان هماهنگی کافی بین نیرو های نظامی و ملکی بین المللی،  ارائه گزارشات  و تحلیل های سطحی از وقایع افغانستان،  نبود مدیریت بحران در هیات نمایندگی و بهر نگرفتن از تمامی توانمندیهای سازمان ملل در افغانستان، باعث شده تا منازعه ادامه داشته باشد، زیرساخت نهادی های سیاسی و ملکی افغانی تقویت نگردیده از مداخله گرایی همسایگان کاسته نشده، نظارت لازم بر هزینه های بازسازی افغانستان نبوده است.

پیشنهاد ها:

به نظر موسسه فکری برشنا مدیریت و بازسازی افغانستان همراه با اصلاح سیستم اداره یک رویای دست نیافتنی نیست بلکه می توان از تجارب کشور ها بهره گرفت و نظارت جدی تری به خرچ داد. مردم افغانستان لیاقت داشتن حکومت قوی و زندگی همراه با رفاه را دارند، برای رسیدن به این مهم نیاز به کمک جامعه جهانی است. طی هفت سال  به کلی گوی های بیهوده سپری شده  که نه افغانها و نه همکاران بین الملل به یک اجماع و انسجام رسیده اند. لذا لازم است  نیرو های ناتو و افغان عملیات های هماهنگ را انجام دهند. از سوی دیگر پیشنهاد ها و نوع نگرش نیرو های ناتو نیز بایستی همسان گردد. چون این نیرو های از کشور ها با پیش زمینه های مختلف به افغانستان امده اند. این سازمان می تواند با توجه به شرح وظایف شان هماهنگی های لازم را بین نیرو های بین المللی ایجاد نماید. به خوبی به مردم افغانستان و جهان نشان دهند که در افغانستان روند خوبی ایجاد شده و مردم از زندگی شان رضایت دارند.  بنابراین اولویت ها باید به روابط استراتیژیک و طولانی مدت داده شود تا زیر ساخت ها نهاد های سیاسی مرمت و بهبود پیدا نمایند.

افغانستان را نمی توان بدون درک حساسیت های همسایگان در نظر گرفت. چالشهای پاکستان با افغانستان مرتبط بود و خواهد بود. در عین حال داشتن را بطه مستحکم با هند از یک سو و تداوم را بطه دوستانه با پاکستان مشکل ساز خواهد بود. نمی توان  نا گزیری های دولت افغانستان را در ایجاد تمرکز بین منافع متضاد کشور های دوست و همسایه نادیده گرفت. بنابراین یک بخش سازمان ملل خواهد بود که در تحکیم این نوع رابط و ایجاد دیپلوماسی چند جانبه دولت افغانستان را کمک نماید.

هیات نمایندگی سازمان ملل از نگرش مردم افغانستان باید به خوبی اطلاع حاصل نمایند. اگر بررسی صورت گیرد بیش از هفتاد در صد مردم از حضور نیرو های حافظ صلح رضایت دارند مشروط بر این که میزان تلفات غیر نظامیان کاهش یابد. بنابراین یوناما وظیفه دارد تا ذهنیت مردمان اروپایی و امریکایی را مبنی عدم بد بینی افغان ها نسبت به حضور نیرو های بین المللی اصلاح نماید. از جانب دیگر دولت افغانستان مجبور است تصمیمات سختی را جهت از بین بردن فساد، اجرای قانون و بهبود زندگی مردم اتخاذ نماید. تا اعتماد مردم به توانمندی حکومت جلب گردد و در یک همسوی در پیش برد این امور با هم شریک شوند.

1- شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحولات افغانستان، عادلی زکیه، موسسه انتشارات عرفان، ص 23کابل 1387

2- همان ص 51

3- همان ص 102و103